Quantcast
Channel: چشم و چراغ
Browsing all 14 articles
Browse latest View live

استاد خوب شهر

روزبه‌روز ارادتم نسبت به استاد جمعيت‌شناسي‌مان بيشتر مي‌شود، خانم دکتر کاوه. ديروز يک کار بردم پيشش، کلي ايراد گرفت و کلي برام توضيح داد و با يک بغل کتاب و منبع روانه‌ام کرد خانه که تصحيح کنم کارم را....

View Article



دو نوع مايه قوت قلب

 يکي. پشت خانه‌مان را تازگي آسفالت کرده‌اند. ولي از طرفي زده‌اند لوله آب را ترکانده‌اند و آب شرب به چه زلالي الان چند روزي است که همينجوري براي خودش جاري است. پس از ايجاد يک درياچه کم‌عمق پشت...

View Article

عقده ها و عقيده ها

ديشب رفته بوديم ديدن نمايش «اذان صبح» در تالار وحدت. آخر نمايش به عادت مألوف همه شروع کردند به دست زدن. يک‌هو عقب سالن محکم و اعتراضي صلوات فرستادند که مردم شهادت است، دست مي‌زنيد؟ جمعيت سالن هم که...

View Article

بازم آدم هاي خوب شهر

 ماه رمضون پارسال. يادگار، پائين‌تر از آزادي. ساخت‌وساز بود و راه باريک شده بود و ترافيک شديد. ما که ولو شده بود تو ماشين، جونمون رفته بود و احساس مي‌کرديم خونه به مغزه نمي‌رسه ديگه. اذونم داده بودن و...

View Article

طرز تهيه غذاي من

 دو پياز، هرکدام به قاعده پرتغال انتخاب مي‌کنم. با تخته و چاقوي بزرگ، پيازها را به نوارهاي دراز و باريکي مي‌برم. طول نوارها گاه به ده سانت مي‌رسد. روغن توي ماهيتابه و پياز‌ها توش. شعله کمترين حد ممکن،...

View Article


درد دلپذير

از بزرگترين لذت‌ها خودآگاهي است. اينکه بفهمي «عميقاً» اشتباه مي‌کرده‌اي. اشتباه عميق يعني خودت فکر مي‌کردي بر اساس عقل و منطق داري کار مي‌کني و حواست جمع است و اين خودت هستي که داري اين کار را انجام...

View Article

ندارد

اين‌هايي که عزيز از دست مي‌دهند چقدر خوب مي‌شوند. توي اقوام انتسابي يک خانم جاافتاده‌اي هست که من از اول ازش خوشم آمد. زني خوش‌بروروست که حرکات و گفتار و نگاهش سنجيده است، باقابليت بنظر مي‌رسد. برادر...

View Article

كمتر بهتر است

بچه‌هاي والدين خسيس به طرز رقت‌انگيزي حريص مي‌شوند. بچه‌هاي والدين خشک‌مذهب و افراطي به‌طرز تأسف‌باري دين‌گريز مي‌شوند. بچه‌هاي والدين کم‌توجه و خانه‌هاي سرد شخصيتي قرباني‌ و شيفته پيدا مي‌کنند و اين...

View Article


ساده

لهجه داشت. شانزده سالگي ازدواج کرده و آمده تهران. تمام فاميل خودش و شوهرش هنوز شهرستانند، لهجه داشتنش طبيعي‌ست. کل زندگي‌ش را بطور خلاصه تعريف کرد. خيلي پيچيده نبود. شانزده سالگي ازدواج کرده، آمده...

View Article


دلار

  آمده‌ام بازار کمي خرت و پرت بخرم. قالب لوف و روميزي و کفپوش و اينها. آن قسمت سکه و دلار از هميشه شلوغ‌تر است. همين‌طور که توي بازار قدم مي‌زنم قيمت همه چيز هي گران مي‌شود، قيمت هم‌زن‌ برقي، کف‌گير،...

View Article

پراکنده نويسي، يعني من هستم.

  يکم. اينبار مثل دفعات قبل نيست که براي مدتي وبلاگ‌نويسي را رها کنم و دوباره شروع کنم. اينبار کلاً از صرافتش افتاده‌ام. کلاً فعاليت مجازي‌ام کم شده البته اين شامل حضور مجازي‌ام نمي‌شود. حضور دارم اما...

View Article

به

 اسمس ميزنم که «به».خودش مي‌داند يعني از آن پيرمرد سر کوچه که در خانه‌اش را باز کرده و چندتا جعبه را کجکي گذاشته دم در و توي يکيشان به اصفهان ميفروشد کيلويي 2500، دو سه کيلو بخر براي چاي به درست کردن....

View Article

Image may be NSFW.
Clik here to view.

ديدار يار آشنا

تا دو روز پيش از حرکت اگر ازم مي‌خواستند نام هزار نفري که حدس مي‌زنم بروند پياده‌روي اربعين را بنويسم، خودمان را نفرات آخر مي‌نوشتم. اما ناگهان شد. اين هم يادداشتم که در پنجره اين هفته چاپ شد.   ديدار...

View Article


بيرون از نقش

 کم‌حرفم، بيشتر گوش مي‌کنم و اين عادت شخصيتي‌ام از وقتي براي ارشد، پژوهشگري علوم اجتماعي خواندم قوي‌تر هم شده. تکنيک‌ها و روش‌هاي مصاحبه و پرسشگري، اعم از بي‌طرف بودن، فيدبک ندادن، و برانگيزاننده بودن...

View Article
Browsing all 14 articles
Browse latest View live




Latest Images